یک «رفتار متقابل» عبارت است از انگیزهای از طرف یک شخص و پاسخی بر آن انگیزه از طرف شخص دیگر، بهطوری که آن پاسخ به نوبهی خود انگیزهای برای شخص اول میشود تا به آن پاسخ دهد. هدف از تجزیه و تحلیل آن است که کشف کنیم کدام جنبه از
وقتی میپندارم که هیچچیز به من کمک نمیکند، به سنگتراشی مینگرم که پتک را روی سنگ فرود میآورد؛ شاید صدبار ضربه بزند بدون اینکه تَرکی روی آن ظاهر شود. با این حال با صدویکمین ضربه است که سنگ به دو نیم میشود و من میدانم که صرفاً آخرین ضربه کارساز
احساس تعاون تنها معیاری است که به کمک آن میتوانیم پدیدهی زندگی روانی را بهطور مؤثری ارزیابی کنیم. وقتی میفهمیم که فرد چگونه در مقابل جامعه میایستد، چگونه همنوعجویی خود را بیان میکند و چگونه موجودیت خود را مثمر ثمر و حیاتی میسازد، برای روح نقشی انعطافپذیر قائل میشویم. ضلع
۱ زیگموند فروید اول میاد واسهی ساختار روانی، انرژی اختصاص میده و میگه همونطور که جهان توسط کمیّتهای انرژی در گردش و تغییره، روان هم از انرژی برای انجام فعالیتهای روانشناختی مثل تفکر، ادراک و یادآوری استفاده میکنه و قوانین مکانیکیِ حاکم بر انرژی، در مورد انرژی روانی هم صادقه.